سلام دوباره!
بعضی وقتها یک اتفاقاتی برای آدم میفته که قابل پیش بینی نیست!
همونطور که توی نوشتهی قبلی گفته بودم، مثلاً قرار بود در مورد سیستمهای مجازیسازی یک مطلب بنویسم؛ امّا بنا به یک اتفاق کاملاً اتفاقی (!) دوباره برمیگردیم به دنیای دلپذیر موسیقی!
امروز با فردی بزرگ، همنام خودم آشنا شدم. فردی به نام «سهیل نفیسی» خواننده و نوازندهی گیتار که سبک و سیاق کارهاش (نه سبک موسیقاییش) آدم رو به یاد زندهیاد «فرهاد مهراد» و «فریدون فروغی» میندازه... نکتهی جالب در مورد ایشون، دو مورد هست: یکی دو دهه زندگی در بندرعباس و همنشینی ایشون با «رامی» و دومی هم اینکه شغل اصلی ایشون نجاری هست و نه موسیقی! و اینطور میشه که موسیقی رو با دل و جان خلق میکنه؛ نه برای پول و مادیات.
یکی از زیباترین آهنگهای «سهیل نفیسی» آهنگی هست به نام «غزل خون» با شعری از «ابراهیم منصفی (رامی)»:
ای که شکفته ای چو گل در ملکوت خواب من
چشمه خوشگواره ای در عطش سراب من
حاصل آن شکر لبت وقت جمیل بوسه ها
از در غیب عشق تو نان من است و آب من
طرح تبسم تو را روح بهار میکشد
تا که ترانه خوان شود هر ورق کتاب من
جسم شهید خفته را جان دوباره می دهی
ای که همه بشارتی در پی اضطراب من
جامه ی نیلی مرا خلعتی از حماسه کن
شام مرا سپیده دم ، ای همه آفتاب من
لحظه ی خوب چشم تو ، لحظه ی آفرینش است
برق نگاه خیره ات عمر پر از شتاب من
بی تو ز غصه سوختم ، لب زکلام دوختم
تا سخن از تو نشنود جز دل بی جواب من
شور من ای شراب من ای همه شعر ناب من
با غزلی ز خون بخوان ، از جگر کباب من
این آهنگ زیبا رو میتونید از اینجا دانلود کنید! قول میدم که پشیمون نمیشید!