سلام!
من بالأخره برگشتم!
نبود من، چند تا دلیل داشت:
اول اینکه شدیداً مریض شده بودم (علائم بین کرونا و آنفلوانزا سرگردان بود و تشخیص پزشک آنفلولانزا- البته آزمایش CRP و CT اسکن ریه رو از ترس اینکه مبادا بیمار نباشم و با رفتن به محیط بیمارستان دستی دستی خودم رو مریض کنم، انجام ندادم!) و الان الحمدلله خوب شدم. به همین دلیل از تاریخ 20 اسفند توی قرنطینه بودم و در محل کار هم حاضر نشدم!
این حاضر نشدن در محل کار، باعث شد که اینجا هم سوت و کور بشه؛ به این دلیل که فایلهای مربوط به «دکتر IT»، اینترنت و سایر لوازم مورد نیاز برای آپدیت اینجا، توی کامپیوتر شرکت بود. البته در منزل هم دسترسی به اینترنت پایدار ندارم و همین هم باعث شد که چند بار تلاش برای آپدیت اینجا، به ثمر نرسه.
خلاصه...
این مدتی که توی قرنطینه بودم (و همهمون بودیم) بهترین فرصت بود برای فیلم دیدن، کتاب خوندن و گوش دادن به آهنگ. توی همین احوالات، به این نتیجه رسیدم که هر کتابی ارزش خوندن نداره، هر فیلمی رو نباید دید و به هر آهنگی هم نباید گوش داد.
من از چند وقت پیش، یک سیستم امتیاز دهی برای خودم درست کرده بودم و به آهنگهایی که گوش میکردم، امتیاز میدادم. این کار باعث میشد که بیشتر حواسم به آهنگهایی که گوش میدم باشه و البته در انتخاب آهنگهای خوب هم بهم کمک میکرد. اگه میخواید با این سیستم امتیازدهی آشنا بشید، با من همراه باشید: ادامه مطلب ...
سلام دوباره!
بعضی وقتها یک اتفاقاتی برای آدم میفته که قابل پیش بینی نیست!
همونطور که توی نوشتهی قبلی گفته بودم، مثلاً قرار بود در مورد سیستمهای مجازیسازی یک مطلب بنویسم؛ امّا بنا به یک اتفاق کاملاً اتفاقی (!) دوباره برمیگردیم به دنیای دلپذیر موسیقی!
امروز با فردی بزرگ، همنام خودم آشنا شدم. فردی به نام «سهیل نفیسی» خواننده و نوازندهی گیتار که سبک و سیاق کارهاش (نه سبک موسیقاییش) آدم رو به یاد زندهیاد «فرهاد مهراد» و «فریدون فروغی» میندازه... نکتهی جالب در مورد ایشون، دو مورد هست: یکی دو دهه زندگی در بندرعباس و همنشینی ایشون با «رامی» و دومی هم اینکه شغل اصلی ایشون نجاری هست و نه موسیقی! و اینطور میشه که موسیقی رو با دل و جان خلق میکنه؛ نه برای پول و مادیات.
یکی از زیباترین آهنگهای «سهیل نفیسی» آهنگی هست به نام «غزل خون» با شعری از «ابراهیم منصفی (رامی)»:
ای که شکفته ای چو گل در ملکوت خواب من
چشمه خوشگواره ای در عطش سراب من
حاصل آن شکر لبت وقت جمیل بوسه ها
از در غیب عشق تو نان من است و آب من
طرح تبسم تو را روح بهار میکشد
تا که ترانه خوان شود هر ورق کتاب من
جسم شهید خفته را جان دوباره می دهی
ای که همه بشارتی در پی اضطراب من
جامه ی نیلی مرا خلعتی از حماسه کن
شام مرا سپیده دم ، ای همه آفتاب من
لحظه ی خوب چشم تو ، لحظه ی آفرینش است
برق نگاه خیره ات عمر پر از شتاب من
بی تو ز غصه سوختم ، لب زکلام دوختم
تا سخن از تو نشنود جز دل بی جواب من
شور من ای شراب من ای همه شعر ناب من
با غزلی ز خون بخوان ، از جگر کباب من
این آهنگ زیبا رو میتونید از اینجا دانلود کنید! قول میدم که پشیمون نمیشید!