سلام
هفتهی گذشته توی دانشگاه دو تا درس داشتم که از نظر کاربردی بسیار عالی بودن. به نظرم تمام مدیران رده بالای شرکتهای ایرانی رو باید ملزم کنن که این دو تا درس رو حتماً بگذرونن! یکی از اونها «مدیریت دانش» بود که شاید بعدها دربارهش نوشتم و یکی دیگه که توی این مطلب میخوام کمی دربارهش بنویسم، «کسب و کار الکترونیکی» بود.
اول باید تفاوت بین «تجارت الکترونیک» (E-Commerce) و «کسب و کار دیجیتال» (Digital Business) رو بیان کنم:
تعریف سادهی تجارت الکترونیک (e-commerce) یعنی داد و ستدی که به صورت الکترونیکی انجام بگیره. شاید ذهن همهتون بره سمت سایت دیجیکالا و خریدهای اینترنتی و این داستانها. تا حدودی هم درسته؛ امّا این داد و ستد فقط مختص به کالا نیست. فقط کافیه که قسمت مالی این داد و ستد، از طرق اینترنت انجام بشه. به بیان دیگه، تمام داد و ستدهای الکترونیکی که بین یک سازمان یا شرکت و هر فرد یا سازمان دیگهای انجام بشه، تجارت الکترونیک به حساب میاد.
اما تعریف «کسب و کار دیجیتال» (Digital Business) وسیعتر از تعریف تجارت الکترونیکه. شرکت IBM در سال 1997 عبارتی رو به عنوان e-business ارائه کرد که چنین تعریفی داشت: «انجام فرایندهای کلیدی یک کسب و کار بر بستر اینترنت.» تعریف «کسب و کار دیجیتال» (ِDigital Business) هم چیزی دور از این تعریف نیست. بذارید این تفاوت رو به این صورت روشن کنم: در تجارت الکترونیک (e-commerce) شما باید پولی پرداخت کنید و در ازای اون چیزی دریافت کنید، امّا در کسب و کار الکترونیکی/ دیجیتال (Digital Business) لزوماً پول یا کالایی رد و بدل نمیشه. برای مثال، وقتی که شما از خدمات اینترنت بانک استفاده میکنید، پولی پرداخت نمیکنید و کالایی هم دریافت نمیکنید؛ در نتیجه در فضای کسب و کار الکترونیک (Digital Business) قرار دارید و نه در بستر تجارت الکترونیک (e-commerce). مثلاً همین وبسایت که شما از مطالبش استفاده میکنید (آموزش آفلاین رایگان بر بستر اینترنت) یک کسب و کار الکترونیکی/ دیجیتال (Digital Business) به حساب میاد و فروشگاه اینترنتی «زمان به سبک شما» (که کار طراحی و تولید ساعتها رو هم خودم انجام میدم)، یک تجارت الکترونیک (e-commerce) محسوب میشه. و صد البته که تجارت های الکترونیک (e-commerce) زیر مجموعهی کسب و کارهای الکترونیک (Digital Business) هستن. حلّه؟
به این شکل نگاه کنید:
اگه با دقت به شکل نگاه کنید، میبینید که بخش خرید و فروش تجارت الکترونیک، زیرمجموعهای از کسب و کار الکترونیک/ دیجیتال به حساب میان. پس لطفاً به تفاوت این دو تعریف دقت کنید.
دربارهی «اینترانت» و «اکسترانت» بعداً خواهم نوشت و لینکش رو میذارم اینجا؛ ان شا اللّه. امّا بعد: توی این شکل، واحدهای عملیاتی و پردازش سازمانی (Organizational processes and functional units) میتونن شامل مواردی مثل واحدهای تحقیق و توسعه، بازاریابی، تولید و تدارکات داخلی و خارجی باشن. بخش خرید در تجارت الکترونیک (e-commerce) هم که مربوط به تأمین کنندههای اصلی و خردهپا و واسطهها و بخش فروش در تجارت الکترونیک (e-commerce) هم مربوط به خریداران عمده و خردهپا و واسطههاست.به تمام این مجموعه و دفتر و دستک، میگن کسب و کار دیجیتال! (البته به شرطی که قسمتی از اون بر بستر اینترنت انجام بشه).
هر تجارت الکترونیکیای در بخش فروش خودش، میتونه کالاها یا خدماتی رو به دست مصرفکننده یا خریدار برسونه. این محصولات، عموماً به 5 دستهی زیر تقسیم میشن:
1- وبسایتهای خرید و فروش اینترنتی: این وبسایتها، محصولات خودشون رو به فروش میرسونن و در کنار اون، اطلاعاتی رو برای مصرف کنندههایی که تمایل به خرید حضوری هم دارن، ارائه میکنن. سایتهای فروش کالا، سایتهای مسافرتی و خدمات بانکی، جز این دسته محسوب میشن. مثال دقیقتر، وبسایتهایی مثل دیجیکالا یا بانک ملت.
2- وبسایتهای خدمات محور و تبلیغاتی: این وبسایتها، در مورد محصولات و خدماتی که غالباً نمیشه اونها رو به صورت آنلاین ارائه داد، اطلاعاتی در اختیار مصرفکنندهها میذارن. هدف اصلی این وبسایتها، ترغیب مصرفکنندهها به خرید کالایی خاص یا استفاده از خدمتی خاصه. مثل وبسایت شرکت سامسونگ (که نمیشه محصولات رو به صورت آنلاین خریداری کرد، امّا میتونید محصولاتش رو پیشخرید کنید یا از خدمات پس از فروشش استفاده کنید. علاوه بر اون، میتونید مطالبی که دربارهی محصولات جدید هست رو هم بخونید.)
3- وبسایتهای برند: این وبسایتها، برای پشتیبانی از یک برند خاص ایجاد میشن و هدف اصلیشون هم پشتیبانی آنلاین از یک برند خاص و تبلیغ مربوط به اونه. کلاً هم چیزی به نام فروش و پیشفروش و اینها ندارن! این وبسایتها، بیشتر برای محصولات پر تیراژ و ارزون قیمت مورد استفاده قرار میگیرن. مثلاً برای برندهایی مثل پپسی یا نوشابههای انرژیزای رد بول (RedBull).
4-وبسایتهای نشریات یا رسانهها: فکر نکنم نیازی به توضیح باشه! این وبسایتها، انواع اخبار و بعضاً تبلیغات رو ارائه میدن. بعضی وقتها هم ممکنه خبرها رو به صورت لینک از سایتهای دیگه نقل کنن. مثالهاش هم که زیاده: وبسایت خبری ایرنا یا حتی سایتی مثل یاهو.
5- رسانههای اجتماعی: به به! بعید میدونم خوانندگان این مطلب، در این زمینه دستی بر آتش نداشته باشن! البته چون این وبسایتها هزینههای خودشون رو از راه تبلیغات درمیارن و به نوعی تراکنشهای مالی اونها مربوط به تبلیغات میشه، میشد که اونها رو در دستهی 4 هم قرار داد، امّا به خاطر تأثیر زیاد چنین سایتهایی بر روی مشتریها و دنیای کسب و کار، یک دستهبندی جدا برای اونها در نظر گرفته شده. اگه موارد ف.ل.ت.ر شده رو در نظر نگیریم، وبسایت لینکدین یکی از این وبسایتهاست.
در نوشتهی بعد، ان شا الله دربارهی بازاریابی الکترونیکی (Digital Marketing) خواهم نوشت.
فعلاً خداحافظ
سلام!
امروز میخوام موضوعی رو آموزش بدم که چند روز پیش توی شرکت باهاش برخورد داشتم و بهم کمک کرد. شاید به درد شما هم بخوره!
همونطور که میدونید، یک سری از نرمافزارها برای اجرا به قفل سختافزاری نیاز دارن. توی سرورهای فیزیکی، قفل سختافزاری رو به پورت یو.اس.بی (USB) متصل میکنیم و قفل شناخته میشه و تمام! امّا شاید براتون سؤال باشه که این فرایند توی سرورهای مجازی به چه صورتی اتفاق میفته. امروز میخوام این مبحث رو براتون به زبان ساده توضیح بدم:
1) توی پنل مدیریت سرورهای مجازی که به نام VMware vSphere Client شناخته میشه و البته در ورژنهای جدید بر پایهی مرورگر (Browser-Based) هست، سختافزاری به نام کنترلکنندهی یو.اس.بی (USB Controller) دارید که وظیفهش شناسایی و معرفی سختافزارهایی (Devices) هست که به پورتهای یو.اس.بی (USB Ports) متصل هستن.
2) برای معرفی سختافزارهای یو.اس.بی (USB Devices) اول باید این کنترلکننده رو به ماشین مجازی خودتون معرفی کنید.
3) مشکلی که برای من پیش اومده بود این بود که ویندوز سرور یکی از ماشینهای مجازی (VM) من، قادر به شناسایی قفل سختافزاری نبود. به همین دلیل من اول باید اون قفل رو حذف میکردم و مجدداً نصبش میکردم. در بعضی از موارد، به دلیل مشکلات آدرسدهی سختافزاری، شما باید کنترلکنندهی یو.اس.بی (USB Controller) رو هم حذف کنید و اون رو مجدداً برای ماشین مجازی (VM) خودتون تعریف کنید. مراحل این کار رو براتون توضیح میدم:
4) اول باید وارد پنل مدیریت خودتون بشید:
5) بعد از اون، روی ماشین مجازی (VM) مورد نظر خودتون راست کلیک کنید و گزینهی Edit Setting رو انتخاب کنید:
10) توی این کادر، قفلهای سختافزاری و سختافزارهای یو.اس.بی (USB Devices) که به سرور فیزیکی شما متصل هست رو بهتون نشون میده. اون قفلی که مورد نظرتون هست رو انتخاب میکنید و گزینهی Next رو میزنید و آخر سر هم Finish.
سلام!
امروز میخوام به زبان ساده مفهوم مجازیسازی (Virtualization) رو توضیح بدم. البته دوستان اهل فن و متخصصین دقت داشته باشن که این مطلب به زبان سادهست و امکان داره که از نظر فنی، ایراداتی به اون وارد باشه.
اجازه بدید که بحث رو با این جمله شروع کنم: مجازیسازی در دنیای فناوری طلاعات (IT)، به 6 دسته تقسیم میشه که من فقط یکی از این موارد رو توضیح میدم. این 6 دسته شامل این موارد میشه:
1- مجازیسازی سرور (که توضیح خواهم داد)
2- مجازیسازی دسکتاپ
3- مجازیسازی نرمافزار
4- مجازیسازی فضای ذخیره (Storage)
5- مجازی سازی ورودی/ خروجی شبکه (I/O)
6- مجازیسازی شبکه
بسیار خب! اول باید معنای واژهی «مجازیسازی» رو تعریف کنیم: به بیان ساده «مجازیسازی» یعنی منابع سیستم فیزیکی رو بین چند سیستم مجازی تقسیم کنیم؛ به طوری که بشه اونها رو در آنِ واحد مشاهده و مدیریت کرد. باز هم تعریف پیچیده بود؟ اشکالی نداره! اجازه بدید یه مثال بزنم: من یک سرور با 8 هسته پردازنده (CPU) و 16 گیگابایت حافظه (RAM) دارم. مجازی سازی یعنی اینکه بتونم سه تا سیستم عامل روی این سرور نصب کنم که به طور همزمان بتونم باهاشون کار کنم و البته منابع سیستم رو بین اونها تقسیم کنم. در واقع با استفاده از فناوری «مجازیسازی» میتونم سه تا «ماشین مجازی» تعریف کنم که برای مثال:
سیستم (الف) با 4 هسته پردازنده (CPU) و 10 گیگابایت حافظه (RAM)
سیستم (ب) با 2 هسته پردازنده (CPU) و 4 گیگابایت حافظه (RAM)
و سیستم (ج) با 2 هسته پردازنده (CPU) و 2 گیگابایت حافظه (RAM)
رو داشته باشم که روی هر کدوم از اینها یک سیستم عامل مجزا (ویندوز/ لینوکس) نصب کنم و به طور همزمان باهاشون کار کنم.
حلّه؟ به این کار میگن «مجازیسازی سرور»! به همین راحتی!
این هم از تصویرش: