سلام!
این مدت درگیری های شغلیم خیلی زیاد بود. اون قدر زیاد که از شرکت قبلی استعفا دادم!
الان ( یعنی از اول خرداد) وارد یک مجموعه ی دیگه شدم که کم کم بیشتر باهاشون آشنا می شیم!
خلاصه بگم از وقتی که اومدم این جا، فهمیدم که چقدر چیزی بلد نیستم! در صورتی که در محل کار قبلی، از نظر کامپیوتر و شبکه، روی سرم قسم می خوردن!
فعلاً پیش بریم و ببینیم که این تغییرات، به کجا خواهد انجامید.
خداحافظ!
سلام!
یه سلام فوری و اضطراری از این جهت که فکر نکنید این بلاگ بیصاحب مونده!
شدیداً درگیر کارهای شرکت هستم. مجبور شدیم بنا به دلایلی، دامین کنترلر (DC) رو عوض کنیم و در واقع پایهی شبکه رو از اول بنا کنیم! برای همین هم شدیداً سرمون به این داستانها گرمه! ولی ان شا الله با کلّی پست آموزشی برمیگردم!
فعلاً خداحافظ!
سلام!
امروز با آموزش راهاندازی یه کیس کامل اومدم! ولی یه کم سرعت آموزش بالاست! یه ویدئوی 16 دقیقهای رو توی یک دقیقه فشرده کردم!
در واقع داشتم رکورد خودم رو اندازهگیری میکردم که توی چند دقیقه میتونم یه کیس رو جمع کنم؛ یعنی از زمان باز کردن بستهبندی قطعات داخلی کیس، تا زمانی که کیس رو روشن میکنیم و بهمون تصویر میده. نتیجه این شد که میتونم این کار رو توی 16 دقیقه و 15 ثانیه، با سرعت عادی انجام بدم. توی صفحهی اینستاگرام خودم هم فیلمش رو آپلود کردم، برای همین هم این قاب رو دور فیلم میبینید. فعلاً ببینید و لذت ببرید:
سلام!
امروز با یک خبر خوب برای دوستداران کتاب اومدم! امروز تصمیم گرفتم که کتابهای ترجمهی خودم رو توی فروشگاه آنلاین ساعتهای دیواری هم برای فروش قرار بدم. فعلاً مجموعهی «بیگ نِیت» رو برای فروش قرار دادم و ان شا الله به زودی، سایر مجموعهها (خانم پرگرین، کاپیتان زیرشلواری و سرکار هاپو) هم برای فروش در فروشگاه قرار خواهند گرفت. لینک آدرس فروشگاه کتابها رو از قسمت «پیوندها» میتونید پیدا کنید؛ اینجا هم آدرسش رو میذارم:
سلام!
امروز اومدم تا یه کتاب کُمیک خیلی خیلی جالب رو بهتون معرفی کنم! مجموعه داستانهای «بیگ نِیت»! این تصویری که مشاهده میکنید، مربوط به ایشون هست:
یه پسربچهی 11 سالهی شرّ و مردمآزار و تنبل، و البته باهوش! به احتمال زیاد، موقع خوندنش یادِ کارهایی که دوران راهنمایی و دبیرستان مرتکب شدید میفتید! برای همین هم توصیه میکنم بابا و مامانهایی که این مجموعه رو برای دخترخانمها و آقاپسرهای خودشون میخرن، اول خودشون بخونن و یاد دستهگلهایی بیفتن که توی مدرسه به آب میدادن!
«نِیت» ماجراهای عجیب و غریب و خندهداری داره! مثلاً وقتی که میخواد برای بهتر شدن توی بستکبال، وزنش رو افزایش بده: