سلام!
امروز میخوام در مورد ترجمهی ماشینی یه کمی صحبت کنم (یا بنویسم).
قبل از اینکه به بحث ترجمهی ماشینی و بررسی اون از دیدگاه یه مترجم/ زبانشناس بپردازیم، قبلش باید ببینیم که خودِ «ترجمه» (Translation) چی هست!
واژهی Translation، از ترکیب دو واژهی لاتین «trans» و «lātiō» به وجود اومده. واژهی trans به معنای «میان دو یا چند چیز» و lātiō هم به معنای «منتقل کردن» هست. پس در واقع translation یعنی انتقال «چیزی» از «جایی به جای دیگه». در ترجمه، این «چیز»، معنا خواهد بود و از «جایی به جای دیگه» هم یعنی از زبانی به زبان دیگه. پس میتونیم ترجمه رو اینطور تعریف کنیم: «انتقال معنی از زبان مبدأ به زبان مقصد».
با این تعریف، میتونیم روند ترجمه رو هم به این شکل بیان کنیم: درک معنا در زبان مبدأ و بیان اون به زبان مقصد. و کار مترجم هم به این صورت میشه که باید چیزی رو در زبان مبدأ کسب کنه (از راه شنیدن یا دیدن)، معنای اون رو درک کنه، و در نهایت اون رو به زبان مقصد بیان کنه (از راه گفتار یا نوشتار):
ادامه مطلب ...
سلام!
امروز میخوام دربارهی یکی از کتابهای فانتزی و پرفروش توی امریکا و اروپا صحبت کنم؛ مجموعه داستانهای «بچههای عجیب و غریب خانم پرگرین» و به انگلیسی Miss Peregrine's Peculiar Children.
اگه طرفدار کتابهای «هری پاتر» (Harry Potter) باشید، اگه از سه گانهی «ارباب حلقهها» (The Lord of the Rings) خوشتون بیاد و کلاً اگه ذهنی خلاق و عاشق ماجراجویی داشته باشید، مطمئن باشید که این کتاب شما رو ناامید نمیکنه.
داستان از جایی شروع میشه که پسر نوجوانی به نام «جیکوب» متوجه میشه که پدربزرگش یه آدم معمولی نبوده و تواناییهای خاصی داره. پدربزرگ جیکوب، اِیب پورتمن (Abraham (Abe) Portman)، فردی بود که به «دنیای عجیب و غریبها» (Peculiardom) تعلق داشت؛ دنیایی که افرادی با تواناییهای عجیب و غریب، در گوشهای از همین دنیا در آن زندگی میکنند. شاید ما هر روز داریم اونها رو میبینم و متوجه حضورشون نمیشیم و بعضی وقتها هم فکر میکنیم چیزی که دیدیم خواب و خیال بوده یا از همه محتملتر، اونها رو به چشم جادوگر یا تردست میبینیم!
دنیای عجیب و غریبها، دنیای جالبیه! هر کسی سعی میکنه تا با استعدادهای خاصی که داره، دنیا رو تبدیل به جای بهتری برای زندگی کنه؛ امّا... روزی میرسه که عدهی کمی از این عجیب و غریبها، از رهبری «زمانسازها» (Ymbrynes) خسته میشن و میخوان خودشون کنترل دنیای عجیب و غریبها رو به دست بگیرن. عجیب و غریبهای بلند پروازی که حاضرن برای رسیدن به خواستههاشون، همنوعان خودشون رو هم فدا کنن.
بنا به دلایلی که داستانش توی کتاب سوم، یعنی «کتابخانهی ارواح» گفته شده، این عجیب و غریبها موفق نمیشن نقشهی شوم خودشون رو به طور کامل به سرانجام برسونن و در نهایت تبدیل به موجوداتی به نام «اشباح پنهان» (Hollowgast) میشن. این اشباح، از روح آدمهای عجیب و غریب و گوشت بدن انسانهای عادی تغذیه میکنن. در واقع، با پیدایش این دشمن مشترک، مرز بین دنیای عجیب و غریبها و آدمهای عادی برداشته میشه.
متأسفانه هیچکسی قادر به دیدن این «اشباح پنهان» نیست. البته بهتره بگم تنها افراد بسیار بسیار کمی استعداد عجیب و غریب دیدن این اشباح رو دارن که «جیکوب» و پدربزرگش دو نفر از این افراد هستن.
با مرگ پدربزرگ جیکوب، جیکوب به طور ناخواسته وارد دنیای عجیب و غریبها میشه. دنیایی که تا قبل از اون از وجودش خبر نداشته. جیکوب بعد از وارد شدن به دنیای عجیب و غریبها، با زمانسازی به نام «خانم پرگرین» (Peregrine) و بچههایی که تحت کفالت اون هستن آشنا میشه. بچههایی که هر کدوم تواناییهای عجیب و غریب خاص خودشون رو دارن: «اِما» که میتونه با دستهای خودش آتش درست کنه، «میلارد» پسربچهای نامرئی که دربارهی تمام اسرار دنیای عجیب و غریبها اطلاعات زیادی داره،«برانوین» دختری که قدرت بدنی خارقالعادهای داره، «اینوک» که استعداد عجیبی در زنده کردن موجودات بیجان مثل عروسکها داره، «اولیو» دختری که از هوا هم سبکتره و فقط با کمک کفشهای سربی خودش میتونه روی زمین راه بره، «هیو» که توی شکم خودش از تعداد زیادی زنبور نگهداری میکنه و میتونه در مواقع لازم، اونها رو رهبری کنه، «هوراس» پسری که میتونه توی رؤیاهاش آینده رو ببینه، «فیونا» که میتونه در عوض چند ثانیه باعث رشد هر درخت یا گیاهی بشه، و «کِلِر» دختر کوچولویی که یک دهان اضافه هم پشت سرش داره.
جیکوب از حرفهای خانم پرگرین و بچههای عجیب و غریب متوجه میشه که افرادی به نام «سفیدچشمها» (Wights) قصد دارن تا دنیای عجیب و غریبها رو نابود کنن. امّا قبل از اینکه بتونه اطلاعات بیشتری کسب کنه، سفیدچشمها خانم پرگرین رو گروگان میگیرن و ماجراجویی جیکوب و دوستانش در دنیای عجیب و غریبها شروع میشه.
حالا دیگه نوبت جیکوب و دوستانش هست که به جنگ ارتش سفیدچشمها برن و خانم پرگرین و سایر زمانسازهای دزدیده شده رو نجات بدن. و البته توی این راه، دوستان دیگهای هم پیدا میکنن: «اَدیسون» سگ سخنگو، «شارون» انسانی با ظاهر عجیب و غریب و دوستانی عجیب و غریبتر، و آدمهای عجیب و غریب دیگه در اروپا و امریکا. و تمام این داستانها، توی این مجموعهی فعلاً چهار جلدی روایت شده. نویسنده قول داده که این مجموعه، یک مجموعهی شش جلدی خواهد بود. پس هنوز باید منتظر دو جلد آخر باشیم.
من به عنوان مترجم و انتشارات سایهگستر به عنوان ناشر، افتخار این رو داریم که برای اولین بار ترجمهی جلد چهارم این مجموعه رو با نام «نقشهی روزگار» به علاقمندان به این مجموعه تقدیم کنیم.
اگه سه جلد اول این مجموعه رو خونده باشید، بهتون قول میدم که از خوندن جلو چهارم بسیار لذت خواهید برد! چون خودم از خوندن جلد سه و چهار، بیشتر از دو جلد اول لذت بردم! ماجراجوییها و فانتزیهای این دو جلد، بیشتر از قسمتهای اول بود!
راستی! خودم از علاقمندان به مجموعهی «هری پاتر» هستم و چندین بار کتابهاش رو خوندم و فیلمهاش رو دیدم. خواستم بگم که مجموعهی خانم پرگرین رو برای سومین مرتبهست که دارم میخونم! یک بار موقع ترجمه، یک بار قبل از چاپ و موقع نمونهخوانی و الان هم بعد از چاپ!